دلبر که جان فرسود از او
کام دلم نگشود از او
نومید نتوان بود از او
باشد که دلداری کند...
گفتم گره نگشوده ام زان طره
تا من بوده ام
گفتا منش فرموده ام
تا با تو طراری کند...!!
حـافــظ
کی شعر تَر انگیزد خاطر که حزین باشد...؟؟!
پ.ن: غزل به صورت کامل در نظرات آمده است.