چگونه بگویم که تلخم ...؟!

شعر فارسی- دل نوشته هایی ساده

چگونه بگویم که تلخم ...؟!

شعر فارسی- دل نوشته هایی ساده

سور پرایز!


نمی دانم داستانک است یا داستان کوتاه یا خاطره یا یک رویا...


دیروز یک شنبه بود 5 دی 1389 - چه جالب گویی سالگردش است- چه جالب تر!!!!! باز هم سورپرایزی بود با8 کتاب سهراب و کیک یزدی!!! نکند روز مهمی است و من نمی دانم؟؟!! بگذریم...

کجا بودم ؟ آها...! دیروز یک شنبه بود، 5 دی دو نفر خواستن هم دیگر را سورپرایز کنند! این رفت سر کوچه ی اون و دیگری هم رفت دمِ خانه ی این! آمده بود پشت در خانه ام!

خلاصه اون یک ساعت گذشت و هم دیگر را ندیدن!! ره خطر ناک بود، زمان کوتاه و ترافیک در راه....!!!

هیچ کس جای این یا او  نبود !!! 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.