چگونه بگویم که تلخم ...؟!

شعر فارسی- دل نوشته هایی ساده

چگونه بگویم که تلخم ...؟!

شعر فارسی- دل نوشته هایی ساده

جنگِ نا برابر

صراحت دست هایِ تو 

به جنگِ تابو های من آمدند!

و من در چشم بر هم زدنی خلع سلاح شدم!!

این جنگ نا برابر بود!

تو چیزی در دست هایت داشتی

که در ایمان من نبود!!!


م.یحیی پور


هزار جهد

منِ  رمیده دل آن به که در سماع نیایم...!!


سعدی


پ.ن: شعر به صورت کامل در نظرات نوشته شده است

شاعر!

به همه بگو شاعر هستی!

چه فرقی میکند من شعر بگویم یا تو؟؟!! 

شاعر تمامش چشم هایَت است...!!

م.ی 

٣ شهریور

اندر حکایت جا گذاشتن وسایلم !!!


می دانم!
آخر یک روز خودم را گم میکنم!!
میدانم این بار که جایش بگذارم دیگر پیدا نخواهد شد
اگر پیدایم کردی 
در جایِ امنی  بگذارم!
 تا روزی که کسی بیاید
نشانی هایم را بدهد؛
قطعاً
من برای ِ او هستم!
آن زمان اگر توانستی با خیالِ راحت
من را به دست هایش بسپار...!!

مریم.یحیی پور
 ٢٥ تیر ٩٤


کلیدر / جلد آخر




جهن گفت:

ــــ کسانت اینجا هستند؛ پسرت را میخواهی ببینی؟

ــــ نه.

ــــ زنت را چه؟

ــــ نه.

ــــ مادرت؟

ــــ نه.

ــــ چرا؟ قلب در سینه ات نداری؟

گل محمد لبخند زد.

ــــ از چه میخندی؟

گل محمد پلکها فرو بست و گفت:

ــــ از پا افتادن مَرد... دیدنی نیست.


کلیدر/محمود دولت آبادی/ جلد١٠ /بندِ٣/ صفحه ی ٢٨٢٢


بالاخره تمام شد، نمیدانم من تمام شدم یا گل محمد ها؟!! گُنگم هوای زیور را دارم: 

(در قلعه‌ی ویران

به بیراهه‌ی ریگ

رقصان در هُرمِ سراب

به بی‌خیالی.

گُلم وای

گُلم وای

گُلم! // شاملو )،

هوایِ بلقیس را، مارال را،شیرو را، غمِ موسی را دارم در نبود ستار؛ 

غمگینم و مسخ............

کلیدر را باید نوشید و هر سطر را زیر زبان مزمزه کرد....

دل؛ درد؛ تو....!!

دوست عزیزی میگفت : 

"حرف تو دل بمونه میشه درد..."

راست گفت! و فکر کن چه تنهاست ماهیِ کوچکِ ساکتی که دچار دریای بیکران چشمهای تو باشد، و تو سالها در سرزمین خودت باشی و هیچ ندانی از تمام نامه هایی که هرگز پست نشد!

 و دل، 

و درد، 

و تو...

میدانم ؛ هر سه میخواهید مرا از پا در بیاورید!!!

م.ی

یک نکته از این معنی



کی شعر تَر انگیزد خاطر که حزین باشد...؟؟!






پ.ن: غزل به صورت کامل در نظرات آمده است.